مقدمه: فراتر از یک دانشمند
وقتی به تاریخ علم در حدود هزار سال پیش فکر میکنیم، اغلب تصویری از «عصر تاریکی» در ذهن ما نقش میبندد. اما در همان دوران، در قلب عصر طلایی اسلام، ذهنی میزیست که اندیشهها و روشهایش به طرز شگفتانگیزی مدرن بود: ابوریحان بیرونی. او یک همهچیزدان، ریاضیدان، ستارهشناس، فیزیکدان، انسانشناس و مورخ بود که درک او از جهان، قرنها از زمان خود جلوتر بود. این مقاله به کاوش در برخی از حیرتانگیزترین و تأثیرگذارترین دستاوردهای این نابغه ایرانی میپردازد؛ حقایقی که نشان میدهد او نه تنها دانشمند بزرگ دوران خود، بلکه یکی از پیشگامان علم مدرن در تمام اعصار بوده است.
۱. کاشف قاره آمریکا، ۵۰۰ سال پیش از کلمب
شاید شگفتانگیزترین ادعا درباره بیرونی این باشد که او وجود قاره آمریکا را نزدیک به ۵۰۰ سال پیش از سفر کریستف کلمب پیشبینی کرده بود. البته بیرونی هرگز با کشتی از اقیانوس اطلس عبور نکرد، اما با استفاده از منطق علمی و محاسبات دقیق، به وجود یک خشکی بزرگ در اقیانوس میان اروپا و آسیا پی برد.
استدلال او بر پایههای زیر استوار بود:
- او محیط کره زمین را با دقتی فوقالعاده محاسبه کرده بود.
- او بر روی یک کره جغرافیایی که ساخته بود، نقشه دنیای شناختهشده آن روزگار را ترسیم کرد و متوجه شد که خشکیهای اوراسیا و آفریقا تنها حدود دو پنجم از کل سطح زمین را پوشش میدهند.
- او استدلال کرد که فرآیندهای زمینشناختی برای ایجاد تعادل در کره زمین، احتمالاً مستلزم وجود یک خشکی بزرگ دیگر در آن سوی اقیانوس پهناور و ناشناخته است.
- بیرونی حتی این نظریه را مطرح کرد که ممکن است این سرزمینها مسکونی باشند.
این نتیجهگیری صرفاً بر اساس تحلیل دادهها و منطق علمی، بدون هیچگونه مشاهده مستقیم، یکی از درخشانترین نمونههای تفکر تحلیلی در تاریخ علم است.
۲. محاسبه شعاع زمین با دقتی باورنکردنی
یکی از مشهورترین دستاوردهای بیرونی، ابداع روشی هوشمندانه برای محاسبه شعاع و محیط کره زمین بود. روش او که ترکیبی درخشان از ریاضیات، هندسه و مشاهده عملی بود، به ابزارهای پیچیدهای نیاز نداشت. او این نظریه را مطرح کرد که با ایستادن بر بالای کوهی با ارتفاع مشخص، میتوان با استفاده از یک اسطرلاب، زاویه «افت افق» (dip of the horizon) را اندازهگیری کرد و سپس با روابط مثلثاتی، شعاع زمین را به دست آورد.
این تنها یک تمرین نظری نبود. بیرونی در جریان سفرهایش به هند، این روش را در قلعهٔ نندنه (در پاکستان امروزی) به صورت عملی آزمود. نتیجهای که او به دست آورد، باورنکردنی بود. محاسبه بیرونی برای شعاع زمین تنها ۱۷٫۲ کیلومتر کمتر از تخمین امروزی ناسا از شعاع قطبی زمین است. این دقت حیرتانگیز، آن هم با ابزارهای هزار سال پیش، نشاندهنده تسلط بینظیر او بر ترکیب دانش نظری و مشاهدات تجربی برای حل بزرگترین مسائل علمی زمان خود بود.
۳. معمار روش علمی مدرن
شاید عمیقترین و پایدارترین میراث بیرونی، نه اکتشافاتش، بلکه روش علمی او باشد. قرنها پیش از چهرههایی مانند فرانسیس بیکن و رنه دکارت در اروپا، بیرونی از یک رویکرد کاملاً تجربی و آزمونمحور برای درک جهان دفاع میکرد.
او طرفدار روشی بود که به آن «برهان اِنّی» (استدلال از معلول به علت) میگفتند. در این روش، دانشمند با مشاهده پدیدهها و اثرات (معلول)، به دنبال کشف دلایل و قوانین حاکم بر آنها (علت) میرود. این رویکرد در تضاد کامل با روش ارسطویی رایج آن زمان، یعنی «برهان لِمّی» بود که بر استنتاج از اصول کلی فلسفی و پیشینی تأکید داشت.
این تفاوت بنیادین در مناظرات علمی مشهور او با ابنسینا به روشنی دیده میشود. برای مثال، در بحث درباره ماهیت افلاک آسمانی، ابنسینا با روش «لِمّی» و با استناد به اصل فلسفی ارسطویی «مکان طبیعی»، استدلال میکرد که افلاک نه سنگین هستند و نه سبک. اما بیرونی، با ذهنیت «اِنّی» خود، به دنبال شواهد تجربی و مشاهداتی برای آزمودن چنین ادعایی بود و صرفاً به اصول فلسفی پیشینی اکتفا نمیکرد. این ذهنیت آزمونگرا و انتقادی، بیرونی را به دانشمندان امروزی بسیار نزدیکتر میکند تا همعصران خودش. همانطور که کارا دو وو (Carra de Vaux)، خاورشناس فرانسوی، مینویسد:
«...اندیشهی او هنوز تازه و جوان است. دارندهی این اندیشهها، به دانشمندان روزگار ما نزدیکتر است تا به دانشمندان زمان خود. روش ذهنی و اوج فکری او همانند شیوهی پژوهش و پیشرفت دانشمندان امروز است.»
۴. نظریههایی که قرنها از زمان خود جلوتر بودند
ذهن پرسشگر بیرونی او را به طرح ایدههایی واداشت که برخی از آنها تا قرنها بعد به طور جدی در غرب مطرح نشدند.
- گردش زمین به دور خود: در حالی که مدل زمینمرکزی بطلمیوس دیدگاه غالب بود، بیرونی به طور جدی امکان چرخش محوری زمین را بررسی کرد. او در کتاب «استیعاب الوجوه الممکنة فی صنعة الاسطرلاب» به اسطرلاب زورقی ساخته ابوسعید سجزی اشاره میکند که بر پایه این فرض ساخته شده بود که زمین حرکت میکند، نه آسمان. بیرونی با کنجکاوی علمی تحسینبرانگیزی درباره این ایده مینویسد: «بدون شک این شبههای است که تحلیلش در نهایتِ دشواری؛ و قولی است که رقع و ابطالش در کمال صعوبت است.» این بحثها قرنها پیش از کوپرنیک و گالیله صورت گرفت.
- مقدمهای بر انتخاب طبیعی: بیرونی در کتاب «تحقیق ماللهند»، مشاهدات شگفتانگیزی درباره طبیعت دارد. او توضیح میدهد که طبیعت برای حفظ تعادل، اجازه نابودی برخی از گونهها را میدهد «تا جایی برای دیگران باز نماید». این مفهوم، یعنی رقابت برای بقا و حذف برخی برای بقای برخی دیگر، شباهت خیرهکنندهای با اصول انتخاب طبیعی دارد که چارلز داروین حدود ۸۰۰ سال بعد آن را به طور جامع تدوین کرد.
- سرعت نور و ماهیت غیرقطعی علم: او به درستی نتیجه گرفت که سرعت نور بسیار بیشتر از سرعت صوت است. علاوه بر این، او دیدگاهی کاملاً نوگرا به ماهیت علم داشت و معتقد بود دانشی که از طریق مشاهده و تجربه به دست میآید، مطلق و ابدی نیست، زیرا ممکن است شرایط در آینده تغییر کند و مشاهدات جدیدی حاصل شود.
۵. نخستین انسانشناس جهان
بسیاری از مورخان، ابوریحان بیرونی را به خاطر شاهکارش، کتاب «تحقیق ماللهند» (پژوهشی درباره هند)، «پدر انسانشناسی» مینامند. اما آنچه این اثر را به یک دستاورد انقلابی تبدیل میکند، بستر تاریخی آن است. بیرونی در حالی این پژوهش عمیق و بیطرفانه را انجام میداد که به عنوان اسیر یا همراه، در لشکرکشیهای ویرانگر سلطان محمود غزنوی حضور داشت. در همان زمانی که محمود معابد هند را غارت و آثار فرهنگی آن را نابود میکرد، بیرونی با تلاشی خستگیناپذیر زبان سانسکریت را میآموخت تا فرهنگ همان سرزمین را با دقت و احترام ثبت و ضبط کند.
روش تحقیق او پایههای مردمنگاری (Ethnography) مدرن را بنا نهاد:
- یادگیری زبان منبع: او زبان پیچیده سانسکریت را آموخت تا بتواند متون اصلی هندوها را بدون واسطه مطالعه کند.
- مشاهده بیطرفانه: در اقدامی که نماد اوج صداقت علمی اوست، بیرونی هدف خود را اینگونه بیان میکند:
- تحلیل تطبیقی: او برای قابل فهم کردن رسوم و باورهای هندی برای مخاطبان مسلمان خود، آنها را با عقاید یونانیان، یهودیان و دیگر اقوام مقایسه میکرد.
کتاب «تحقیق ماللهند» همچنان به عنوان یکی از عینیترین، جامعترین و از نظر اخلاقی، شرافتمندانهترین مطالعات انسانشناختی در جهان قرون وسطی شناخته میشود.
نتیجهگیری: میراث یک نابغه
از پیشبینی وجود قارهای جدید تا پایهگذاری روش علمی تجربی و ارائه نظریههایی درباره گردش زمین و انتخاب طبیعی، ابوریحان بیرونی نمونه کامل یک نابغه جهانی است. گستردگی دانش و عمق بینش او حیرتانگیز است. او نه تنها یک دانشمند بزرگ در زمان خود، بلکه متفکری بود که ذهنیت علمی و روشهای پژوهشیاش همچنان پس از هزار سال، تازه و الهامبخش باقی مانده است. این میراث ما را به یک پرسش عمیق وامیدارد:
با توجه به ذهنیت علمی و کنجکاو بیرونی، اگر آثار او در قرون وسطی به طور گسترده در غرب ترجمه و شناخته میشد، رنسانس علمی اروپا چند قرن زودتر اتفاق میافتاد؟
نظر خود را بنویسید